معصومیت 14 معصوم
معصومیت 14 معصوم
سلام
1-چگونه عقلی ثابت می شود که همه ی حرفهاو اعمال و کارهای حضرت محمد و 14 معصوم حقیقت محض است و همان حرفی هست که خدا می گوید؟و سخنان و رفتار آنان همان سخن و حرف های خداست؟
2-آیا 14معصوم دارای خطای سهوی و اشتباه غیر عمد می باشند؟چگونه عقلی ثابت می شود؟
3-در داستانی داریم از یکی از معصومین که آن حضرت هنگام غسل قسمتی از بدنش خشک مانده بود و یکی از اصحاب به امام تذکر میدهد که قسمتی از بدن آن حضرت خشک مانده بوده و امام در جواب می فرمایند:چرا این مطلب را به من گفتی اگر من آن را نمیدانستم تکلیفی گردن من نبود.در اینجا امام گناه و خطای غیر عمد انجام داده است پس امام هم خطای غیر عمد و کار اشتباه سهوی انجام میدهد پس از کجا معلوم کارها و سخنانی که 14معصوم درباره خدا صفات خدا اعمال عبادی و زیارات ائمه نماز روزه و دیگر مسائل مذهبی به ما گفته اند دچار این گونه خطا و اشتباهات غیر عمدی نشده باشند؟زیرا ما دیدیم 14 معصوم خطای غیر عمد انجام میدهند پس ممکن است که در زمینه هایی مانند خدا صفات خدا اعمال عبادی و زیارات ائمه نماز روزه و دیگر مسائل مذهبی دچار این اشتباهات سهوی شده باشند.
4-چگونه عقلی ثابت می شود که 14 معصوم دارای عصمت هستند؟
5-اگر بپذیریم که 14 معصوم دارای عصمت هستند آیا از این رو همه ی کار ها و سخنان آنها همان کارها و سخنانی است که خدا می خواهد؟و حقیقت هم همان کارها و سخنان است که 14 معصوم انجام می دهند؟اگر این گونه نیست پس ما از کجا تشخیص بدیم که کدام کار آنها حقیقت و خواست خداست و کدام کار آنها غیر واقعی و سخن غیر خداست؟
لطفا به همه ی سوالات فوق عقلی پاسخ دهید
پاسخ:
پرسش: معصومیت 14 معصوم شرح : 1-چگونه عقلی ثابت می شود که همه حرف ها و اعمال و کارهای حضرت محمد و 14 معصوم حقیقت محض است و همان حرفی هست که خدا می گوید و سخنان و رفتار آنان همان سخن و حرف های خداست؟ پاسخ: پرسشگر محترم با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز؛ با اثبات عصمت پيامبر و ائمه عليهم السلام و حدود عصمت از طريق ادله مختلف عقلي مي توان به اين حقيقت رسيد كه همه افعال و اقوال واقعي اين بزرگواران (نه آن ها كه براي ما نقل شده و سند قطعي ندارد ) عين حقيقت و منطبق بر دستورات خداوند و رضاي اوست . در واقع دلايل اصلي اثبات عصمت معصومان كه در پاسخ هاي بعد به آن ها اشاره مي شود، حدود و ثغور آن را هم مورد بررسي قرار مي دهد. از مجموع آن ها انسان به اين نتيجه مي رسد كه ماهيت و هدف عصمت تنها در صورتي قابل تحقق خواهد بود كه شامل همه اعمال و رفتارهاي اين بزرگواران شود و كم ترين اشتباه و خطايي به اين نتيجه و هدف لطمه وارد مي سازد. البته ما هيچ گاه ادعا نمي كنيم كه همه حرف ها وگفته هاي معصومان حرف خداست، بلكه معتقديم كه اعمال ايشان برخلاف خواست و مطلوب الهي نيست. در واقع با خواست خداوند درتضاد و تعارض حتي مورد اكراه او نيست . پرسش: آیا 14معصوم دارای خطای سهوی و اشتباه غیر عمد می باشند؟چگونه عقلی ثابت می شود؟ پاسخ: اگر مفهوم عصمت و دلایل و پیآمد های آن به خوبی روشن شود، معلوم خواهد شد که عصمت به مفهوم جامع آن اعم از گناه عمدی و غیر عمدی و خطا و سهو عمدی و غیر عمدی برای امام مثل پیامبر لازم است، گرچه درباره عصمت از سهو و خطا جای سخن بسیار است ولی کسی که از عصمت برخوردار است، هیچ گاه در انجام تکالیف شرعی خود دچار خطا، نسیان یا شک نمیشود. اگر در مسئله داوری و قضاوت کند، حکم او همواره درست است و امکان ندارد از روی اشتباه حکم نادرستی صادر کند. در محاسبات، ارزیابیها و داوریها خود همواره بر صواب و از هر خطایی مبراست. روی این اساس تمام اندیشمندان شیعه در این رأی همداستاناند که یکی از شرایط احراز منصب امامت، عصمت است. امام هم از انجام خطا و هم از ارتکاب گناه و معصیت پیراسته میباشد. به نظر میرسد تأمل در استدلال (که بر لزوم نصب امام از جانب خدا است) برای اثبات ضرورت عصمت امام کافی است، زیرا انجام شایسته وظایفی که بر عهده امام است، بدون عصمت از خطا و گناه ممکن نیست. اگر تفسیر امام از قرآن مصون از خطا (اعم از عمدی و غیر عمدی) نباشد، کلام او برای مردم حجت نبوده و فصل الخطاب اختلافات تفسیری به شمار نخواهد آمد، همچنین با بیان احکام دینی توسط امامی که مصون از خطا نیست، حجت را بر مردم تمام نمیکند و آنان نمیتوانند در حالی که احتمال خطا را در سخنان او میدهند، بر آن اعتماد کنند و آن را راهنمای عمل به وظایف دینی خود قرار دهند. اگر بپذیریم پس از پیامبر وظیفه حفظ شریعت و دفاع از کیان اسلام و استمرار هدایت مردم به عهده امام است، انجام این امر به صورت کامل و شایسته بدون برخورداری از عصمت امکان ندارد. بنابر این معلوم میشود همان طور که امام در مسایل علمی و معرفتی از سایر مردم برتر است، در این مسئله به خواست خدا مثل انبیا از لغزشهایی گوناگون عمدی وغیر عمدی معصوم است. متکلمان شیعه در اثبات لزوم عصمت امام به ادلة گوناگون عقلی و نقلی توسل جستهاند که در ذیل فقط به یک دلیل اکتفا میکنیم.(1) اگر امام معصوم نباشد، تسلسل لازم میآید و حال آن که تسلسل ممتنع است. سبب نیاز امت به امام آن است که مردم علم و آگاهی کامل نداشته، دچار خطا و اشتباه و گناه میشوند؛ زیرا اگر معصوم باشند، دیگر نیازی به امام نخواهند داشت. حال اگر فرض کنیم که امام جایزالخطا و غیر معصوم باشد، لازم میآید که او نیز به امام دیگری نیاز باشد. اگر سلسله نیازها به امام معصوم، ختم نشود، تسلسل لازم میآید. از آن جا که تسلسل باطل است، وجود امام معصومی (که با وجود او نیاز امت برطرف میگردد) لازم میشود.(2) شیعه معتقد است منصب امامت همچون نبوت از سوى خدا تعیین مى شود و امام را ادامه نبى مى داند. دلایلی وحیانی که عصمت انبیا را مى تواند اثبات کند، عصمت امام را نیز به اثبات می رساند؛ ازجمله آیاتى که عصمت امامان را اثبات مى کند: «قال إنّى جاعلک للناس إماماً قال و من ذرّیتى قال لاینال عهدى الظّلمین » (بقره ، 124) بر اساس این آیه، خداوند منصب هاى الهى از جمله امامت را به کسانى اعطا مى کند که به گناه آلوده نباشند . ظلم در این جا ، قرار دادن کار یا چیزى در موقعیتى ناشایست است . از آن جا که مقام امامت و رهبرى، فوق العاده پر مسئولیت و با عظمت است، یک لحظه گناه و نافرمانى و سوء پیشینه ، موجب سلب این منصب مى گردد .(3) آیه دیگر ، «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أُولى الأمر منکم .. .» است (نسا ،آیه 59) که خداوند اطاعت از اولى الامر را در آن لازم شمرده, آن را در کنار اطاعت رسول خدا قرار داده است ; از این رو هرگز میان اطاعت ایشان و خدا منافاتى وجود نخواهد داشت ، و این، زمانى محقق خواهد شد که ایشان معصوم باشند .(4) روایات اسلامى، اهل بیت معصوم را اولى الامر دانسته اند .(5) به همان دلیلى که در عصمت پیامبران اشاره شد ، عصمت در امامان نیز فقط به دوران امامت ایشان اختصاص نداشته و قبل از آن را نیز شامل است . از دیگر آیاتی که مقام عصمت را برای ائمه اثبات می کند،آیه امامت است :« و اذ ابتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین؛ به یاد آورید هنگامى را که پروردگار ابراهیم، او را با وسایل گوناگونى آزمود. او آزمایش خود را کامل کرد (و از عهده آن ها بر آمد) خدا به او فرمود : تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم گفت: از خاندان من نیز امامانى قرار ده ،خداوند فرمود: پیمان من - یعنى امامت - هرگز به ستمکاران نمىرسد.» طبق آیه فوق خداوند منصب هاى الهى را به کسانى اختصاص داده است که آلوده به «ظلم» نیستند; زیرا وقتى که حضرت ابراهیم علیه السلام منصب امامت را براى فرزندانش از خداوند درخواست کرده بود، جواب آمد: پیمان من به ستمگران نمىرسد. سخن در معنى و مفهوم «ظالم» است; باید دید منظور از ظالم چه کسى است که عهد خدا به او نمىرسد. هر گناهى ظلم به نفس است .خواه ظلم به معنى کفر باشد : «ان الشرک لظلم عظیم» یا به معنى گسترده، هر فسق و گناهى; که باز ظلم به نفس است; زیرا هر گنهکارى در عرف قرآن «ظالم» است اما آیا ظالم فقط کسى است که در هنگام تقاضاى منصب الهى موصوف به صفت ظلم است یا براى رسیدن به عهد الهى باید هیچ گاه ظالم نباشد؟ بسیار بعید به نظر مىرسد، بلکه محال است که ابراهیم علیه السلام چنین تقاضایى را براى آن دسته از ذریهاش که ظالم بودند، داشته است. بنابراین، منظور از «ظالم» کسى است که در گذشته و یا حال حتى براى یک لحظه از عمر خود موصوف به این صفت باشد . خداوند با بیان آن، حقیقت را براى ابراهیم علیه السلام روشن مىکند که مقام امامت و رسالت مقامى والاست . تنها کسانى شایسته این منصب هستند که در تمام عمر از هرگونه شرک و کفر و گناه پاک و معصوم باشند . با این استدلال، غیرمعصوم، ظالم و ستمکار است . هیچ ستمکارى براى امامت شایسته نیست. در نتیجه هیچ غیر معصومى صلاحیت و قابلیت امامت را نخواهد داشت. این آیه بیانگر آن است که مقام امامت چنان رفیع و بلند است که تنها به انسان های پاک(دارای مقام عصمت) می رسد. بنابراین امامان و پیشوایان دینی به خاطر و موقعیت رهبری انسان ها به سوی خداوند باید از مقام عصمت برخودار باشند. پی نوشت ها: 1. آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 144، محمد سعیدی مهر،نشر طه، قم، 1373 ش. 2. علامة حلی، کشف المراد، ص 390 ـ 391؛ نشر جامعه مدرسین، قم، بی تا. 3. آموزش عقاید، مصباح یزدى، ج 2، ص 190 و 191 نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ،قم، 1385 ش. 4. المیزان ، ج 4 ، ص 309 ـ 401 ،نشر دارالکتب الاسلامیه ،تهران، بی تا. 5. تفسیر عیاشى ، ج 1 ، ص 249 و 250 ، انتشارات علمیه اسلامیه، قم، بی تا. پرسش: 3-در داستانی داریم از یکی از معصومین که حضرت هنگام غسل قسمتی از بدنش خشک مانده بود و یکی از اصحاب به امام تذکر می دهد که قسمتی از بدن حضرت خشک مانده بوده و امام در جواب می فرمایند:چرا این مطلب را به من گفتی .اگر من آن را نمی دانستم تکلیفی گردن من نبود.در این جا امام گناه و خطای غیر عمد انجام داده است. پس امام هم خطای غیر عمد و کار اشتباه سهوی انجام می دهد. پس از کجا معلوم کارها و سخنانی که 14معصوم درباره خدا صفات خدا ،اعمال عبادی و زیارات ائمه ،نماز ،روزه و دیگر مسائل مذهبی به ما گفته اند، دچار این گونه خطا و اشتباهات غیر عمدی نشده باشند؟زیرا ما دیدیم 14 معصوم خطای غیر عمد انجام می دهند. پس ممکن است که در زمینه هایی مانند خدا، صفات خدا، اعمال عبادی و زیارات ائمه، نماز، روزه و دیگر مسائل مذهبی دچار این اشتباهات سهوی شده باشند. پاسخ: چون پاسخ بیان شد ،تنها بدین نکته اشاره اشاره می شود که با استناد به روایت یاد شده هر گز نمی توان جواز سهو امام معصوم را اثبات نمود،زیرا اولا به فرض هم چنین روایتی وجود داشته باشد، با مبانی دینی و اصول اعتقادی در تعارض است.در نتیجه نمی توان سهو غیر عمدی را برای امام با استناد به آن روایت اثبات نمود. اگر مفهوم عصمت و دلایل و پیآمد های آن به خوبی روشن شود، معلوم خواهد شد که عصمت به مفهوم جامع آن، اعم از گناه عمدی و غیر عمدی و خطا و سهو عمدی و غیر عمدی برای امام مثل پیامبر لازم است. پرسش: چگونه عقلی ثابت می شود که 14 معصوم دارای عصمت هستند؟ پاسخ: گوهر اصلی انسان که نفس ناطقه اوست، به گونه ای آفریده شده که اگر بخواهد، با تامین برخی شرایط به آسانی می تواند به قله بلند عصمت برسد، زیرا نفس انسان با حرکت جوهری و تکامل معنوی از قوه به فعلیت رسیده و می تواند از آفتهای سهو، نیسان، غفلت، جهالت و هر گونه ناپاکی مصون باشد، چون محدوده ای نفوذ شیطان تنها محصور به مراحل وهم و خیال است که وابسته به نشئه طبیعت انسان است، اما مراتب عقل و قلب کاملا از قلمرو و نفوذ شیطان مصون است . سهو، نسیان، غفلت و جهل و هر ناپاکی دیگر در آن ساحت قدسی راه نمییابد. بنابراین چون شوون هستی انسان محدود به مراتب طبیعی، خیالی وهمی نیست، اگر کسی به مرتبه عقل خالص و قلب سلیم راه یافت ،می تواند همچون فرشتگان از گزند لغزش های علمی و عملی مصون بماند. (1) اما در خصوص عصمت پیامبر و ائمه و فاطمه زهرا سلام الله علیهم باید گفت: بر اساس روایات عقل و وحی هر دو حجت خداوند است.(2) این دو حجت الهی همواره معاضد و مؤید همدیگرند، چه این که به گفتة امیر مؤمنان(ع) عقل که از اسارت هوا و هوس مصون مانده و وابسته به دنیا نشده باشد، این گونه حقایق را به روشنی درک میکند،(3) زیرا عقل میداند که اگر پیامبر و ایمه مصون از خطا و اشتباه نباشد و گفتهها و کردار پیامبر آن ها معصومانه نباشد، احتمال لغزش و خطا در گفتههای آنان وجود داشته باشد، نه تنها اعتبار و اعتمادی به سخن آن ها نخواهد بود، بلکه دعوت به ضد آنچه میگویند و عمل میکند، تلقی خواهد شد . در نتیجه هدف و غرض دعوت آن ها به دست نمیآید و این بر خلاف حکمت و عقل است.(4) از این رو گفته شده: یکی از اهداف ارسال پیامبران تربیت و تزکیه مردم است . این اهداف به صورت کامل محقق نمیشود مگر آن که پیامبر سرمشق علمی و عملی و عینی باشد، حال اگر پیامبری اهل فسق و فجور و ارتکاب معاصی و دروغ باشد، نه تنها نقش یک مربی الهی را از دست میدهد، بلکه عملاً سبب تشویق مردم به گناهکاری میشود. جواز و امکان دروغ و گناه از سوی آن ها نه تنها با غرض بعثت ناسازگار است، بلکه با حکمت متعالی الهی سازگاری ندارد . عقل در درک و اثبات این مسئله کاملاً توانا است و به آسانی ثابت میکند که پیامبرو ایمه از هر گونه عیب ونقص معصوماند.(5) بنابر این عقل سلیم در این مسئله به قاطعیت حکم میکند که پیامبر و ایمه از هرگونه عیب منزه اند . نکته دیگر در باب عصمت امامان این است که چون شیعه معتقد است، منصب امامت همچون نبوت از سوی خدا تعیین می شود و امام را ادامه نبی می داند، از این رو دلایل عصمت انبیا می تواند عصمت ایشان را نیز به اثبات برساند. به همان دلیلی که در عصمت پیامبران اشاره شد، عصمت در امامان نیز فقط به دوران امامت ایشان اختصاص نداشته و قبل از آن را نیز شامل است. عصمت پیامبران و امامان گرچه یک موهبت الهی است امّا به لحاظ این که خداوند میدانسته که آنان منهای عصمت هم با دیگران در مراتب اخلاص و فداکاری فرق داشته، از این رو، این موهبت را به آن ها بخشیده است. بنابراین معصومین، شایستگی و ویژگیهای ذاتی برای قبول مقام عصمت داشتهاند و افاضه و موهبت الهی بیحساب و بدون جهت نیست. ازسوی دیگر مصونیت معصومان در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقوای آنها سرچشمه میگیرد، درست همانند پرهیز از پاره ای از گناهان برای ما که به خاطر علم و آگاهی و ایمان و معرفت آن را ترک میکنیم، مثلاً هرگز با بدن لخت و عریان، قدم در کوچه و خیابان نمیگذاریم. گروه زیادی از مردم نسبت به گناهانی مانند سرقت مسلحانه در شب یا قتل انسانهای بیگناه یا انتحار و خودکشی مصونیت دارند . دارای حا لت درونی خاصی میباشند که عوامل پیدایش این نوع گناهان در محیط ذهن آن ها، آن چنان محکوم و مورد تنفر میباشد که حتی به فکر آن نیزنمی افتند. بنابراین بیش تر انسانها از حد و درجه ضعیفی از عصمت برخوردارند. عصمت معصومان نیز همین گونه است. یعنی ناشی ازعلم آنان به حقیقت وآثار و عواقب گناه است .با این تفاوت که آن ها به تمام گناهان آگاهی دارند .نیز از ایمانی مستحکم برخوردارند که پشتوانه محکمی برای این علم میباشد. این علم قوی آثار شوم گناه را در نظر آنها مجسم مینماید. موجب میشود که آن ها گناه انجام ندهند. پس عصمت معصومان از دو چیز برخوردار است، یکی علم و آگاهی از حقیقت و آثار گناه و دیگر ایمان محکم که آن ها را از گناه باز میدارد، بی آن که اختیار آن ها برای انجام یا ترک گناه سلب شده باشد. اما در خصوص عصمت حضرت زهرا باید گفت : فاطمه علیهاالسلام به عنوان الگو و اسوهى زنان عالم معرفى شده و دیگر زنان، باید از زندگى بىلغزش او سرمشق بگیرند. شیوههاى تربیتى و اخلاقى و خودسازى را، در آیین: عبادى، همسردارى، پرورش فرزند، حقوق اجتماع و مردم و… به کارگیرند . آن کنند که او کرده و آن گونه روند که او رفته است. خانه و زندگى مشترک خانوادگى، بهترین محک براى سنجش اخلاق و رفتار و ایمان و تقوا و عدالت و… هر کس محسوب مىگردد . حضرت فاطمه (س) در کنار پدر و خانه پدرى امتحان خوبى داده ،مدال «فداها ابوها». «ام ابیها» و ده ها مدال دیگر از دست پیامبر دریافت داشته است. در خانه شوهر تا آن جا پیش رفته، که امیرالمؤمنین مىفرمایند: فاطمه کوچک ترین عملى که باعث خشم من گردد انجام نداد. مرا نافرمانى نکرد . با اخلاق و رفتارش غم ها و غصههاى دیگر مرا برطرف ساخت. پروردگار عالم در قرآن مجید (سورة احزاب، آیة 33) مىفرمایند: «انما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهلالبیت و یطهرکم تطهیرا؛ خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملا شما را پاک گرداند». این آیه گواهى مىدهد که اهلبیت معصوم و بىلغزش هستند و هیچ گناهى نمىکنند. «الرجس» در آیه شامل همة گناهان و لغزش ها مىگردد، که اهلبیت از آن ها دورند. مراد از اهلبیت کیست؟ طبق احادیث معتبر اهل سنت و اظهارات و اعترافات همسران پیامبر ثابت گردیده که مراد پنج تن آلعبا مىباشند، که فاطمة زهرا (س) یکى از آن هاست، بنابراین، فاطمه زهرا طبق گواهى قرآن مجید معصوم مىباشد. از روایات متعددى استفاده مىشود که جبرئیل و سایر ملائکه ، بر حضرت فاطمه نازل شده ، با وى به مکالمه و مصاحبه پرداخته ، در ضمن سخنان خود، در فضائل و مناقب آن بانوى گرامى، مطالبى مىگفتند که عصمت آن بزرگوار از آن ها ثابت مىشود: پیامبر فرمود: دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان است. از او سوال شد : سرور زنان زمان خود؟ فرمود: این امتیاز محدود، مربوط به حضرت مریم است، ولى دخترم فاطمه برترین زن عالمیان از اولین و آخرین است. هنگامى که در محراب عبادتش قرار مىگیرد، هفتاد هزار ملائکه از مقربین درگاه الهى بر او سلام و درود مىفرستند . او را مخاطب قرار مىدهند، با آن جملهاى که مریم را مخاطب قرار داده بودند، و مىگویند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر تمام زنان عالمیان برترى داده است.( 6) پینوشتها: 1. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن ص 201،نشر مرکز اسرا ،قم،1381 ش 2. کافی، ج 1، ص 16، حدیث 12. 3. نهج البلاغه، حکمت 211. 4.شیعه در اسلام، ص 85،نشر دارالکتب الاسلامیه، 1348 ش 5.آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 75 ،نشر طه ،قم، 1383 ش 6. شرح نهجالبلاغه، ج 16، ص 273، دار احیا تراث العربی ،1378 ش پرسش: 5-اگر بپذیریم که 14 معصوم دارای عصمت هستند ،آیا از این رو همه کار ها و سخنان آن ها همان کارها و سخنانی است که خدا می خواهد؟ حقیقت هم همان کارها و سخنان است که 14 معصوم انجام می دهند؟اگر این گونه نیست ،پس ما از کجا تشخیص بدیم که کدام کار آن ها حقیقت و خواست خداست و کدام کار آن ها غیر واقعی و سخن غیر خداست؟ پاسخ: چنان كه از مجموع پاسخ هاي قبلي به دست آمد, پاسخ مثبت است . به همين دليل تك تك اعمال و رفتار و گفتار اين بزرگواران براي ما حجت است .